کلیسای
وانک
یا آمنا
پرکیج
نام کلیسایی است در محله جلفای اصفهان که از
روی کلیسای سنت
استپانوس در جلفای آذربایجان کپی برداری شدهاست. این کلیسا از کلیساهای تاریخی ارمنیان
اصفهان میباشد و در زمانشاه عباس دوم ساخته شدهاست. این بنا
بزرگترین و زیباترین کلیسای جلفای اصفهان است. وانک در زبان ارمنی به معنی کلیسای جامع است .
ارامنه بعد از کوچ بزرگ از جلفا یعنی در سال ۱۶۰۵ به دستور شاه عباس دوم به اصفهان آورده شدند. آنها از بدو ورود شروع به ساختن محل زندگی کردند و در وهلهٔ اول کلیساها را بنا کردند. ارامنه مردمانی بودند که مذهب برایشان اهمیت بسیاری داشت. پس این باعث میشد که محلی برای دعا و راز و نیاز با خدای خود داشته باشند. اولین آنها کلیسای وانک بود. وانک اولین بار در سال ۱۶۰۴ ساخته شد که البته این بنا خیلی کوچکتر از بنای فعلی و با وسعت کم ساخته شد.
سال بعد از ساخت اولیه به خواست و تشویق خلیفه وقت داویراول (خلیفه شخصی است روحانی که ازدواج نمیکند و امور ارامنه در دست اوست این شخص از ارمنستان و یا لبنان که رئوس مذهبی ارامنه هستند انتخاب شده وبه نقاط مختلفی که ارامنه ساکن هستند فرستاده میشود) این مکان ویران شده و جای آن بنایی با طرحی شکوهمند و عظیم ساخته میشود. ساخت این مکان ۹ سال به طول میانجامد و در سال ۱۶۶۴ در زمان سلطنت شاه عباس دوم به اتمام میرسد. این مکان را برای تعلیم راهبان و اسکان خلیفه بنا میکنند.
این کلیسا و یا دیر آمناپرگیچ (ناجی همگان)
در جنوب اصفهان در محلهٔ جلفا یعنی در
میدان بزرگ این محله واقع است. بنای عظیم و برج ساعت آن از فاصلهٔ دور
مشخص است با ایرن این بنا با ذوق و سلیقهٔ مردمان این منطقه بیشتر آشنا میشویم
مردمانی که خاک خود را رها کرده وب
ه سرزمین غریب آورده شدند و اثری
چنین زیبا خلق کردهاند. این بنا دو در ورودی دارد که در اصلی دری چوبی
بزرگ است که مردم از آن رفت و آمد میکنند. سر در این ورودی منظرهای از داخل
دیر با کاشی لاجوردی و خاکستری مزین شده بالای تصویر به خط ارمنی این
چنین نوشته شده «دیر ناجی همگان محلی برای راهبان». بعد از ورود دالانی
وجود دارد که در دو طرف دالان دو اتاق وجود دارد که قبلاً در آن اتاقها
به امور مربوط به ارامنه رسیدگی میکردند؛ ولی در حال حاضر یکی به عنوان
مغازهای کوچک و دیگری به عنوان اتاق نگهبانی از انها استفاده میشود.
دالان به سمت پلکان ورودی میرود. در سمت راست پلکان برج ناقوس واقع
است. در زیر این برج دو قبر وجود دارد؛ این قبرها متعلق به سربازی ارمنی و
دیگری متعلق به پیشوای ارمنی است. این برج ۳۸ سال بعد از بنای اصلی
دیر ساخته شدهاست. هزینهٔ آن را تاجری ارمنی به اسم هوانجان جمالیان متقبل
گشتهاست.
در سمت راست این بنا (برج ناقوس) کتیبهای بزرگ به رنگ آبی مشخص است و دور آن را سنگهای صلیبی احاطه کردهاند این سنگهای صلیبی به زبان ارمنی (خاچ کارم نام دارند یعنی همان سنگ صلیبی) این سنگها یا خاچ کارها از کلیساهای ویران شدهٔ جلفا به این مکان آورده شده و در این دیوار نصب شدهاند. در قسمت سمت چپ برج ناقوس بنای یاد بودی چشم بیننده را به طرف خود جلب میکند این بنای یاد بود، یاد بودی از قتل عام ارامنهاست که در سال هزار و نه صد و پانزده به دست ترکان عثمانی صورت گرفته هر ساله در این مکان در روز بیست و سه آوریل مراسم برگذار میشود که مردم (ارامنه) جمع شده و شمع روشن میکنند و یاد شهدای ارمنی را گرامی میدارند.
ارامنه بعد از
کوچ بزرگ یعنی در سال 1605 به دستور شاه عباس دوم به اصفهان
آورده شدند . آنها از بدو ورود شروع به
ساختن محل زندگی کردند و در وحلهی اول کلیساها
را بنا کردند
.
ارامنه مردمانی بودند که مذهب
برایشان اهمیت بسیاری داشت . پس این باعث میشد
که محلی برای دعا و راز و نیاز با خدای خود داشته باشند . اولین آنها کلیسای
وانک
بود. وانک
اولین بار در سال 1604 ساخته شد که البته این بنا خیلی کوچکتر از بنای فعلی و با
وسعت کم ساخته شد.
50
سال بعد از ساخت اولیه به خواست و تشویق خلیفه وقت داویراول ( خلیفه
شخصی است
روحانی که
ازدواج نمیکند و امور ارامنه در دست اوست این شخص از ارمنستان و یا لبنان که رئوس
مذهبی ارامنه هستند انتخاب شده وبه نقاط مختلفی که ارامنه ساکن هستند فرستاده میشود این
مکان ویران شده و جای آن بنایی با طرحی شکوهمند و عظیم ساخته میشود . ساخت
این مکان 9 سال به طول میانجامد. و در سال 1664 در زمان سلطنت شاه عباس دوم به
اتمام میرسد این مکان را برای تعلیم راهبان و اسکان
خلیفه بنا میکنند این کلیسا و یا دیر آمناپرگیچ
( ناجی همگان ) در جنوب اصفهان در محله
جلفا
یعنی در میدان بزرگ این محله واقع است ،
بنای عظیم و برج ساعت آن از فاصلهی
دور مشخص است با ایرن این بنا با ذوق و سلیقهی مردمان این منطقه بیشتر
آشنا میشویم مردمانی که خاک خود را رها کرده وبه سرزمین غریب آورده شدند و
اثری چنین زیبا خلق کردهاند. این بنا دو در ورودی دارد که در اصلی دری چوبی بزرگ
است که مردم از آن رفت و آمد میکنند . سر در
این ورودی منظرهای از داخل دیر با کاشی لاجوردی
و خاکستری مزین شده بالای تصویر به خط
ارمنی
این چنین نوشته شده ( دیر ناجی همگان محلی
برای راهبان)
بعد از ورود دالانی وجود دارد که در دو طرف
دالان دو اتاق وجود دارد که
قبلاٌ در آن اتاقها به امور مربوط به ارامنه رسیدگی میکردند ولی در حال
حاضر یکی به عنوان مغازهای کوچک و دیگری به عنوان اتاق نگهبانی از آنها استفاده می شود. دالان
ما را به سمت پلکان ورودی راهنمایی میکند . در سمت
راست پلکان
برج ناقوس واقع
است در زیر این برج دو قبر وجود دارد این قبرها مطعلق به سربازی ارمنی و
دیگری مطعلق به پیشوای ارمنی است این برج 38 سال بعد از بنای اصلی دیر
ساخته میشود هزینهی آن را تاجری ارمنی به اسم هوانجان جمالیان متقبل میشود . در سمت
راست این بنا ( برج ناقوس ) کتیبهای بزرگ به رنگ آبی مشخص است و دور آن را سنگهای صلیبی احاطه
کردهاند این سنگهای صلیبی به زبان ارمنی ( خاچ کارم نام دارند یعنی همان
سنگ صلیبی ) این سنگها یا خاچ کارها از کلیساهای ویران شدهی جلفا به این
مکان آورده شده و در این دیوار نصب شدهاند . در قسمت
سمت چپ برج ناقوس بنای یاد بودی چشم بیننده را به طرف خود جلب میکند این بنای یاد
بود ، یاد بودی از
قتل عام ارامنه است که
در سال هزار و نه صد و پانزده به دست ترکان عثمانی صورت
گرفته هر ساله در این مکان در روز بیست و سه آوریل مراسم برگذار میشود
که مردم ( ارامنه ) جمع شده
و شمع روشن میکنند و یاد شهدای ارمنی را
گرامی میدارند
.
موزه کلیسای وانک
کلیسای وانک
دارای موزهای تاریخی است که در شمال کلیسا بنا شده و دارای سالنهای متعدد و اشیاء و آثار تاریخی و هنری است . عمارت موزه در سال 1905 میلادی ساخته
شده و حاوی تابلوهای متعدد و نقاشی است که از طرف بازرگانان ارمنی که به اروپا
مسافرت کرده بودهاند به کلیسا اهدا شده است . موزه کلیسا دارای
700 جلد کتاب خطی بزبان ارمنی است و قدیمی ترین آنها نسخهایست که در قرن
دهم میلادی (قرن چهارم هجری ) نوشته شده استدر این مکان از انجیلهای
زیبایی نگهداری میشوند که یکی از آن انجیلها کوچکترین انجیل دنیا
است که با هفت زبان نوشته شده و هفت گرم وزن دارد
مجموعه فرامینی
که سلاطین بعد از شاه عباس دربارة ارامنه جلفا صادر کردهاند در یکی از
سالن های این موزه نگاهداری میشود و از مجموعههای جالب موزه جلفا است .
چند قطعه از تزیینات نفیس کاخهای هفت دست و آینه خانه از بناهای دورة
شاه عباس دوم تنها آثاری از تزیینات گچبری و طلا کاری قصور منهدم شده صفویه
است که فقط در این موزه میتوان آنها را مشاهده کرد . از توابع این موزه
کتابخانهایست که در حدود ده هزار نسخه کتاب چاپی دارد .
چاپخانه:
از دیگر تأسیسات کلیسا چاپخانه است. این چاپخانه که به سعی و کوشش و ابتکار پیشوای ارامنه آن روزگار به نام خاچاطور کساراتسی GZARATSSY در جلفا تأسیس شده بود در سال 1636 میلادی به عنوان اولین چاپخانه شروع به کار کرد و نخستین کتابی که به وسیله آن به چاپ رسید زبور داوود بود که از این کتاب فقط یک نسخه در دنیا موجود است و آن نیز در شهر آکسفورد انگلستان نگهداری می شود. تصویر این کتاب در موزه کلیسا در معرض بازدید عموم است. و اولین کتاب به نام ((شرح حال پدران روحانی )) یا ((هارانس وارک)) در 705 صفحه در سال 1641 میلادی در این چاپخانه به طبع رسیده است که در موزه جلفا نگهداری میشود کتابخانه کلیسای وانک نیز با 000/25 جلد کتاب به عنوان یکی از بهترین منابع مورد استفاده محققین و پژوهشگران ارمنی و سایر ادیان قرار میگیرد. اولین چاپخانه اصفهان در کلیسای وانک در سال 1639 میلادی بوسیله خلیفه خاچاتور کیسارانسی تأسیس شده است.
ادامه مطلب...
جنید بغدادی
ابن محمدبن جنيد خزاز زجاج ، مکني به
ابوالقاسم . از عرفا و صوفيان بنام و علماء دين بود. مولد و منشاء و
وفات او
ببغداد بود. اصل او از نهاوند است و به قواريري مشهور گرديد. او را پيشواي مذهب
صوفيه ميدانند زيرا تصوف او با قواعد کتب و سنت منطبق ميگردد و از عقايد سخيف مصون
و از شبهات غُلات برکنار و از آنچه موجب اعتراض شرع باشد سالم است. از سخنان اوست
که روش ما با کتاب و سنت مضبوط و منطبق است. هرکس قرآن حفظ نداشته باشد و حديث
ننويسد قابل اقتدا نيست. او را قطب اعظم و سيدالطايفه و سلطان الطايفه و
استادالطريقه و قطب العلوم و تاج العارفين و تاج العرفاء لقب داده اند. در فقه
شاگرد سفيان ثوري يا ابوثور ابراهيم بن خالد بود و نسبت او در عرفان به حارث و سري
سقطي مي رسد. ابوالعباس بن سريح فنون طريقت را از جنيد اخذ کرده است . سخنان وي در
عرفان و اصول طريقت مشهور است . وي بسال 297 يا 298 ه' . ق. در 91سالگي در بغداد
درگذشت و در مقبره شونيزيه دفن شد. (نامه دانشوران ج 5 ص 15) (روضات الجنات ص 163)
(تاريخ ابن خلکان ج 1 ص 127) (ريحانة الادب ج 1 ص 282،283)
شیخ عطار در بارۀ وی در تذکره الاولیاء در چهل و پنج صفحه داد سخن داده، از جمله گوید:
آن شیخ علی الاطلاق، آن قطب به استحقاق، آن منبع اسرار، آن مرتع انوار، آن سبق برده به استادی، سلطان طریقت جنید بقادادی رحمه الله علیه شیخ المشایخ عالم بود و امام الائمۀ جهان و در فنون علم کامل و در اصول و فروع مفتی و در معاملات و ریاضات و کرامات و کلمات لطیف و اشارات عالی بر جمله سبقت داشت و از اول حال تا آخر روزگار پسندیده بود و مقبول و محبوب همه فرقه ها بود و جمله بر امامت او متفق بودند و سخن او در طریقت حجت است و به همۀ زبانها ستوده. و هیچ کس به ظاهر و باطن او انگشت نتوانست نهاد به خلاف سنت و اعتراض نتوانست کرد مگر کوران. و مقتدای اهل تصوف بود و او را سید الطائفه و لسان القوم خواندند و اعبد المشایخ نوشتند و طاووس العلماء و سلطان المحققین. و در شریعت و حقیقت به اقصی الغایه بود و در زهد و عشق بی نظیر و در طریقت مجتهد و بیشتر مشایخ بغداد در عصر او و بعد از وی مذهب او داشته اند و طریق او طریق صحو است و به خلاف طیفوریان که اصحاب بایزیدند. و معروفتر طریقی در طریقت و مشهورترین مذهبی مذهب جنید است و در وقت او مرجع مشایخ، او بود و او را تصانیف عالی است در اشارات و حقایق و معانی. و اول کسی که علم اشارت منتشر کرد او بود و با چنین روزگاری بارها دشمنان و حاسدان به کفر و زندقۀ او گواهی دادند.
صحبت محاسبی یافته بود و خواهر زادۀ سری سقطی بود و مرید وی. روزی از سری پرسیدند که هیچ مرید را درجه از درجۀ پیر بلندتر باشد؟ گفت باشد و برهان آن ظاهر است. جنید را درجه، بالای درجۀ من است. و جنید همه درد و شوق بود و در شیوۀ معرفت و کشف توحید شأنی رفیع داشت و در مجاهده و مشاهده و فقر آیتی بود، تا از او نقل است که با آن عظمت که سهل تستری داشت، جنید گفت: سهل صاحب آیات و سبّاق غایات بود ولیکن دل نداشته است، مَلَک صفت بوده است، مَلِک صفت نبوده است. چنانکه آدم علیه السلام که همه درد و عبادت بود. یعنی دردمندی کاری دیگر است و ایشان دانند که چه گویند، ما را با کار با نقل است و ما را نرسد کسی را از ایشان بر دیگری تفضیل نهادن.
ابتدای حال او آن بود که از کودکی باز درد زده بود و طلب کار و با ادب و با فراست و فکرت و تیز فهمی عجیب بود. یک روز از دبیرستان باز خانه آمد. پدر را دید گریان. گفت چه بوده است؟ پدر گفت: امروز چیزی از زکات مال پیش خال تو (یعنی سری) بردم، قبول نکرد. می گریم که عمر خود در این پنج درم صرف کردم و هیچ دوستی از دوستان خدای را نمی شاید. جنید گفت: به من ده تا ببرم، که بستاند. بستد و روانه شد و در خانۀ خال (دایی) بزد. گفت کی است؟ گفت بدان خدای که با تو این فضل و با پدرم این عدل کرده است که بستانی. سری گفت ای جنید! با من چه فضل و با او چه عدل کرده است؟ جنید گفت با تو این فضل کرد که درویشی داد و با پدرم آن عدل کرد کهاو را به دنیا مشغول گردانید. تو اگر خواهی قبول کنی و اگر خواهی رد کنی. و او اگر خواهد و اگر نه، زکات مال به مستحق باید رسانید. سری را این سخن خوش آمد. گفت ای پسر پیش از آن که این زکات قبول کنم، تو را قبول کردم. و در بگشاد و آن زر بستد و او را در دل خود جای داد. و جنید هفت ساله بود که سری او را به حج برد و در مسجد الحرام مسئلۀ شکر می رفت در میان چهارصد پیر، و چهارصد قول بگفتند در شرح و بیان شکر، هر کسی قولی. سری، جنید را گفت تو نیز چیزی گوی. جنید گفت شکر آن است که نعمتی که خدای عزّ وجلّ تو را داده است، بدان نعمت در وی عاصی نشوی و نعمت او را سرمایۀ معصیت نسازی. چون جنید این بگفت، هر چهارصد گفتند: احسنت یا قره العین الصدّیقین. و همه اتفاق کردند که بهتر از این نتوان گفت. (برای آشنایی بیشتر با جنید بغدادی ادامۀ احوالات او را در تذکره الاولیاء شیخ عطار ببینید.)