انسانها اگرچه همگی از یک روح واحد هستند و مشابهات بسیاری از لحاظ گوناگون با
یکدیگر دارند، لیکن بسیار متفاوتند. از لحاظ ظاهر از بین شش میلیارد و اندی جمعیت کره زمین حتی اثر انگشت دو نفر شبیه به یکدیگر نیست. از بین گیاهان بیشماری که بر سطح این کره می رویند حتی دو برگ از آنان مشابه یکدیگر نیست حتی در گیاهان همنوع و ... این عدم تشابه ها به این دلیل است که در تجلی پروردگار تکرار نیست. خداوند هیچ دو موجودی را شبیه یکدیگر نیافریده است زیرا او مبدع است و کمال نیز در عدم تکرار و نوآوری است. حال در نوع برتر انسان تفاوتهای روحی و باطنی حتی از تفاوتهای ظاهری نیز فراتر می رود. یعنی انسانها هر کدام روحیات و اخلاقی دارند متفاوت و متنوع؛ و بر همین اساس دیدگاه های آنان راجع به جهان هستی، خدا و مسائل دیگر متفاوت است. بنابراین در سلوک و سیر روحانی به سوی حضرت پروردگار نیز با توجه به تفاوتهایشان راه های متفاوتی را در پیش دارند. طبق فرمایش بزرگان: راه های رسیدن به خدا به تعداد افراد بشر است. حال ما یکسری قوانین عمومی دارم مانند قواعد شریعت که برای همه یکسان است و عمل به آنها واجب تا بتوانند بدین وسیله از آلایشها دور مانده و روح خویش را تزکیه نمایند. اما کسانی که در شریعت کامل شدند و توانستند اندک اندک به باطن دین رسوخ نمایند طبیعتاً یکسری قوانین خصوصی برای آنها به وجود خواهد آمد. لابد همۀ شما این حدیث را شنیده اید که: حسنات الابرار سیئات المقربین. یعنی نیکی های ابرار، بدکاری مقربین به شمار می رود. هنگامی که انسانها از ظاهر و پوستۀ دین فراتر رفتند، راه های شخصی آنان به سوی پروردگار در برابرشان پدیدار می گردد. راه هایی متفاوت به نسبت ویژگی های روح آنها و مرتبه ای که در آن قرار گرفته اند. اینجاست که منشأ بسیاری بحثها و جدلها در طول تاریخ ما بین اهل شریعت و طریقت قرار گرفته است و اهل شریعت با دیدن برخی حالات از صوفیان حقیقی و راهپویان مرحلۀ طریقت به نظر خودشان با تناقض روبرو شده و آنان و اعمالشان را تکفیر نموده اند در حالیکه چنین قضاوتی ناروا و از سر خامی به عمل آمده و می آید. داستان خضر و موسی در این باره معروف است که به دلیل شهرت زیاد به شرح آن نمی پردازم. می خواهم چنین نتیجه بگیرم که ما بهتر است به جای اینکه به رد و انکار عقاید دیگران بپردازیم در این فرصت کمی که پیش رو داریم بهتر است به خود پرداخته و وقتمان را صرف تذهیب و کمال بخشی روح خودمان گردانیم و عمر عزیز را در جدل و مباحثه های بی فایده با صاحبان سایر عقاید و ادیان و سلکها هدر ندهیم. این مسئله ای است که امروزه توجه کمی به آن می شود و متأسفانه اکثراً در صدد رد یکدیگر و حمله به عقاید دیگران بر می آیند و تنها می خواهند حرف خود را به اثبات برسانند و راه خود را به دیگران تحمیل کنند در صورتی که با توجه به مواردی که مذکور شد چنین چیزی غیر ممکن است و هر کس راه ویژۀ خود را در پیش رو دارد که ناگزیر از پیمودن آن است. بیاییم کمی دیدمان را گسترده کنیم و با تأمل بیشتری با این مسائل روبرو شویم. یک راه برای حل این مشکل تقویت نیروی قدرتمند محبت و عشق در نهاد انسان و نگریستن از زاویۀ عشق به جهان هستی است.
مؤلف، تصحیح و توضیح: مهران افشاری
انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
تهران،
چاپ اول،
1382
این کتاب مشتمل بر سی رساله از رسائل اهل فتوت و درویشان خاکسار است که برای نخستین بار منتشر می شود. مؤلف در مقدمۀ کتاب از چند لحاظ فتوت را بررسی کرده و کوشیده است توضیح دهد که چگونه جوانمردی از عیاری و سپاهی گری به قلندری و خاکساری انجامید. اگر سخن برخی دانشمندان را بپذیریم که فولکلور، فرهنگ و ادبیات مردم عامی است که از گذشتگان به صورت مکتوب به جای مانده است، این کتاب درست با چنین تعریفی از فولکلور مطابقت دارد. گذشته از پژوهندگان فرهنگ و ادب عامۀ ایران، هم پژوهشگران تاریخ اجتماعی ایران را به کار می آید و هم مرجعی مهم است از برای پژوهندگان عرفان و تصوف اسلامی، خاصه شاخۀ ایرانی و عامیانۀ آن که با فتوت آغاز می گردد و به خاکساری می انجامد. این کتاب نمودار فرهنگ و تمدن نیاکان ما است و آداب و افسانه ها و اعتقادات طبقۀ عامۀ ایران در اعصار گذشته را نشان میدهد.

دو هایکو از نویسنده:
دریا،
ساحل را نوازش می کند
طوفان در پیش است.
***
دریا و آسمان،
دو آینه ی رو در رو
و من در این میان حیران
از ازل تا ابد پیداست.